چجوری با بچه دار نشدن کنار بیام

۸ سال که ازدواج کردم ،الان ۴ ماه تو اقدامم 

تو این ۸ سال ۶ ماه یکبار چکاب دادم ،۹ ماه پیش فهمیدم تنبلی تخمدان گرفتم دقیقا چند وقت قبل اقدامم ،حالا اما این همه سال خوب بودم چرا باید اینطوری میشد نمیدونم حتما دلیلی داره میگم خدایا حتما دلیلی هست ،کنار اومدم دیگ حالام تحت درمانم 

خیلیام اطرافیان باردارن یا بچه دار شدن ،یسرایام فک میکنن تو این ۸ سال ما اقدام کردیم نشده تیکه میندازن با اگر بچه دا ن ترحم میکنن ولی من اصلا برام مهم نییت بی هیچ وجه ،تو این ۸ سال ، به اهداعی که داشتم رسیدم همین ی موفقیت بزرگ بقیشم خودش درست میکنه ،میخواستم بگم ناامید نباش شاید مشکلت مشکل خیلیا مثل من باش ،باز حداقل خیلی سال از عروسیتون نگذشته مثل ما مردم به شم ترحم نگاه کنن یا تیکه بندازن 

من رها کردم درمانمو نه اینکه بچه دار میشم یانه ،الان تمرکزم رو درمانمه ،اگر خدا صلاح بدونه اگر شایسته باشم که بخودشم گفتم بهم میده 

آروم باش صبر کن 

عزیز شما روت چله هست برو پیش یه سیدی اونو برداره 

چله یه جور مانع صددرصدی هست که نمیزاره بشه 

حتما حتما در اولویت بزار و برو بعد هم رویال عسل بخرین از عسل فروشیا اصلش رو هردوتون بخورین بهت قول میدم باردار میشی هیچ دارو درمانی نرو نه خودت و نه همسرت مشکلی ندارین شاید یکم سرعت اسپرم همسرت کم باشه که اونم با رویال حله ، هربار رابطه رو بخاطر بچه انجام ندین و بعد از رابطه نیم ساعت بلند نشو 

انشالله سال بعد عید هیچکدوم تعلیق نشیم و بتونم خبر مامان شدنت رو بشنوم اینو میگم چون مطمعنم کلا هر اتفاقی بشه به دلم میوفته و الانم میرفتم سرکار گفتم اول اینا رو بگم بهت بعد برم 

فقط باید خودتو سرگرم کنی 

من دیگ انقدر درگیر کارم هستم که دیگ از فکر اینچیزا دراومدم ،از طرفیم هروقت ک۶ ناراحت باشم میرم شیرینی و نون میپزم حالم کلی تغییر میکنه ،یوگاهم کار میکنم از استرس و ناراحاتیم کم میکنه 

درکت میکنم.منم یکسال و ۴ماه بعد عروسیم حامله شدم.توی این مدت اقدام بودیم ولی نمیشد اینقد حرف از مادرشوهر و جاری و...شنیدم که نگو..بیخیالش شدم و خدا بهم ی پسر خوشگل داد..حالا۲۱ماهشه..و خداروشکر ۵ماه هم هست حامله ام..ان شاااله شماهم بچه دار میشی..نگران نباش..دل بده به خدا.

درسته..من با حرف این خانم موافقم..ی چله بری بکن..

نه دیگه ۴۰سالمه ۱۲ساله ازدواج کردم اما همسرم و خانوادش آدم های سمی هستن که اصلن نمیشه باهاشون حرف زد من حتی میرم خونشون و از چیزی ناراحت میشم نمیتونم به همسرم بگم چون میگرده توی خانواده که ده سال پیش اتفاقی کی بهش چی گفته اونم شوخی مصلن همونو میکنه یه چیزی و یه دعوا راه میندازه ترجیحم اینه چیزی نگم اما بازم نمیشه تاپیک آخرمو بخون

نمیتونم ازدواج دوممه

سلام 

کانال آموزش خیاطی بصورت کاملا  رایگان

هزینه صلوات برای سلامتی و ظهور امام زمان

همراه با گروه رفع اشکال خیاطی

با کلی ایده و ترفند و نکته

تا خیاطها و علاقمندان به خیاطی و هنر بتونن استفاده کنن

لینگ کانال امضامه

لینگ باز نشد درخواست دوستی بدین اونجا لینگ بفرستم

باشه میخونم 

عزیزم 😍

ای  بابا

باشه عزیزم خیلی ممنون