خوانواده پدریم رو دعوت کرده بودیم پسر عموم نامزد کرده با نامزدش زندگی میکنه وقتی اوندن منم یه شلوارک با تیشرت پوشیده بودم من اصلا از پسرعموم خوشم نمیاد پدرمادرمم میدونن من رو مبل نشسته بودم تو گوشی پسر عموم اومد خیلی نزدیک بهم کنارم نشست بعد چند دقیقه نامزدش اومد گفت شکلات میخوری عشقم جوری ک به من تیکه بندازه بعد اونو هول داد اونور وسطمون نشست یعنی تا وقتی برن یجوری به من نگاه میکرد تیکه مینداخت رفتی هم باهام خدافظی نکرد
جاریمو بعد مدتها دیدم، انقدرررر لاغر شده بود که شوکه شدم! 😳
پرسیدم چی کار کرده تونسته اون لباس خوشگلشو بپوشه تازه دیدم همه چی هم میخوره!گفت با اپلیکیشن "زیره" رژیم گرفته عید نزدیکه و منم تصمیم گرفتم تغییر کنم. سریع از کافه بازار دانلود کردم و شروع کردم، تازه الان تخفیف هم دارن! 🎉