یاد یه شعر افتادم
سیه چرده ای را کسی زشت خواند
جوابی بگفتش که حیران بماند
نه من صورت خویش خود کرده ام
که عیبم شماری که بد کرده ام
تو را با من ار زشت رویم چه کار
نه آخر منم زشت و زیبا نگار
ما توی زیبایی و زشتی خودمون نقشی نداریم بنابراین من نه از زیبایی هام خوشحال میشم نه از زشتی هام ناراحت نه به زیاییم افتخار میکنم نه از کاستی های ظاهریم شرمنده میشم