اصلا باهام حرف نمیزنه مگه اینکه خودم چیزی ازش بپرسم
دیگه به حرفام از ته دل نمیخنده
اصلا حس اینکه بهم نزدیک بشه رو نداره حتی یه بوس
امشبم خیلی تند رفت با حرفاش دلمو شکست🥺
خیلیم بهم گیر میده این کارو بکن اونکارو نکن من ازت بزرگترمو درک و فلان
ولی با خواهرم خیلی اوکیه و دقیقا برعکس رفتارش بامن عمل می‌کنه حتی خواهرمم خیلی باهاش خوب رفتار می‌کنه و همیشه میخندونتش جوری که وقتی با خواهرمم کل توجهش رو خواهرمه
دیگه خیلی شک کردم به اینکه منو دوست داره یا فقط بخاطر عرفه
بنظرتون ازدواج کنم درست میشه؟
دیگه چ اخلاقای بدی داره؟ احساس تنهایی میکنی باهاش؟؟
خواهرم با همه دامادا یه جور رفتار می‌کنه ولی بخاطر توجه نامزدم باعث شده نسبت به خواهرم بدبین بشمو بهش حسودی بکنم
حرف باهاش بزن و برین پیش مشاوره خانواده
بهم بزن نمیدونم شاید این حرفم باعث بشه گناهی گردن خودم بیاد یا نه
ولی زندگی که اولش با همچنین شک بزرگی شروع بشه ب درد نمیخوره
ممکنه بهوش بزنی بیادخاهرتو بگیره نمیدونم
زیاد محلش نده
من بودم طاقت هم چین مردی رو نداشتم
عقد نکردی هنوز؟
یه ساله عقدم
راستشو بخوای من عاشقشم و نمیتونم همچین کاری بکنم واسه همین تصمیم گرفتم خودمو خ.ل.ا.ص کنم
واقعا دیگه نمی‌کشم
خیلی بهش فکر کردم حداقل اگه من نباشم با خواهرم خوشبخت میشن و خیلیم بهم میان🥲نمیدونی چه دردی رو تحمل کردم تا تونستم این موضوع رو بپذیرم
خواهرم کیس کاملا ایده آل نامزدمه و حتی طرز فکراشونم خیلی مثه همه
وای چطوری بع این نتیجه رسیدیم دختر خوب
