دعواهامون داره زیاد میشه
ی چیزیو فهمیدم بهم نگفته
عوضه اینکه از دلم دربیاره طلبکاره
عوضه اینکه من ناراحت شمو قهر کنم این میگه شب بخیر میره
نمیدونم چیکار کنم حس میکنم تو دعواها بیش از حد دیگه براش مهم نیستم حسه خیلی بدی دارم دلم میخواد گریه کنم ولی حتی نمیتونم همینکارم بکنم
خسته شدم
از بحث کردن خسته شدم دفه اخر قول داده بود دیگه کاری نکنه حس کنم سرده و غرورش براش مهم تره گفتم اخرین بار بود که ازت گله کردمو قهر کردم دیگه نمیتونم همیچین حسایی ازت بگیرم اخرین بار بود
گف حواسم هس
خسته شدم
کی
کی؟
گفتی داره سرد میشه افتاد یادم بخاری خاموشه کاش روشن بود الان من ته ته مبلم واقعا فاز شماها که از کسی که همسرتون نیست توقع تعهد و سرد نشدن دارید رو نمیفهمم کراش لر دوست پس ر یا هر چی غیر از همسر عقدی تفریحه تنوعه شوهر عقدی با ده تا بچه قد و نیم قد با حقوق ماهی ده تومن میره خیانت میکنه سرد میشه و..... واقع بین باشید
ارسال نظر شما
تاپیک های به روز شده
30 ثانیه پیش
30 ثانیه پیش
33 ثانیه پیش
پربازدیدترین تاپیک های امروز
داغ ترین های تاپیک های 2 روز گذشته
داغ ترین های تاپیک های امروز