من دوستم باردار بود بخدا داغ داغ براش میبردم ،اون از مامانم که اگرم یکاری کنه میاد اعصابمو بهم میریزه ناراحتم میکنه بخدا با این وضعم خودم سعی میکنم همه کارمو کنم ،زنداداشم یه کلمه نگفته چی دلت خواسته یه ربع راهشونا،امروز داداشم زنگ زده بود واسه کار خودش من فکر کردم زنگ زده سام بریم اونجا زهی خیال باطل
ارسال نظر شما
جدیدترین تاپیک های 2 روز گذشته
تاپیک های به روز شده
1 دقیقه پیش
1 دقیقه پیش
1 دقیقه پیش
پربازدیدترین تاپیک های امروز
داغ ترین های تاپیک های 2 روز گذشته
داغ ترین های تاپیک های امروز