سلاممم امروز عصر نوبت دکتر داشتم همسرم سرما خورده بود داخل ماشین بود تنها رفتم داخل مطب تا رفتم دیدم دوتا خانم خیلییی نگام میکنن و باهم پچ پچ میکنن ،خلاصه اهمیت ندادم تا اینکه یکیش اومد کنارم نشست باهام صحبت کرد ک چقدر قیافه ات اشناس و از این حرفا .... کم کم سن و تحصیلات و شغل پدرمو اینارو پرسید ی درصد احتمال ندادم ک این قصدش چیه گفت میشه شماره خودتون یا مادرتون رو بهم بدید گفتم ببخشید برا چی؟ گفت برا امر خیر میخام و ی لبخند ملیح هم رو لب داشت😂 گفتم ببخشید متوجه نشدم یعنی چی ؟ گفت ازت خوشم اومده برا پسرم گفتم خانم محترم من ی دختر هفت ساله دارم بنده خدا هنگ کرده بود🤣🤣