قدش کوتاه بود سر این کلا دو دل بودم ولی بعدش حس کردم مامانش داره خودشو الکی خوب جلوه میده و کرم داره.خودشم اونجوری که باید مستقل نیست و دستش تو جیب باباشه
رفتیم مشاوره اونم حرفای منو تایید کرد و گفت میتونین ازدواج کنین ولی باید تا مدتها بیاین پیش من مشاوره... منم دیدم سری که درد نمیکنه رو که نباید دستمال ببندم... چرا ازدواج کنم با همچین آدمی؟ برا کمک به جیب مشاور؟ همون شب بعد مشاوره اومدیم خونه به مامانم گفتم ردشون کنه