به این فکر کردی مادربزرگ سرطانیت و خواهرت اگر بفهمن با این حالشون به چه روزی میوفتن
عزیزم من تاپیکاتو میخوندم
میدونم چقدر عذاب داری
میدونم چقدر سخته من درکت میکنم
خودم کشیدم، ولی در نهایت فهمیدم باید چیکار کنم
تو الان حالت بده، باید آروم بشی میشه ازت یه خواهشی بکنم،اونم اینکه آروم ده تا نفس عمیق بکشی، ذهنتو آروم کنی
ببین خداهم نمیخواد تو بمیری چون هنوز آسونی بعداز سختیو بهت نداده
میدونی منم مامانم خیلییی بدبخت بود
فقط فقط برام تعریف میکرد و از اون روزی که تعریف کرده کلی میگذره ولی من با یادآوریش الان بغضم گرفت
عمم خیلیی خدا میدونه چقدر عذاب کشید
میدونی تو الان داری میری دانشگاه کلی تلاش کردی اینهمه سال خوندی،حالا باید پیشرفت کنی
به عنت اون بیشعورا چیکار کردن اونارو بسپر به خدا به زودی زود میبینی چیکارشون میکنه،با چشمای خودتم میبینی
ببین اینو کسی بهت میگه که خودش بدترین دردارو کشیده تو اینارو گفتی من یه لحظه بهت غبطه خوردم که چرا دردای من آنقدر فجیع بود