ن نهایتا میرفتم بچه از پرورشگاه میوردم چرا آزادی رو از دست بدم
کاش پول داشتم خونه میخریدم برا خودم
بیا منم با خودت ببر سفر سفر
نه دستت رو سر من امیدوارم تا اون موقع کلی پول جمع کرده باشم برم مسافرت و...عالیه
کسی که ازدواج رو به چشم محدودیت یا آزادی میبینه همون بهتر که ازدواج نکنه
زندگی رو تجربه کن
نه
داغون بودم تا ۳۲ سالکی که ازدواح کردم
و بعدش هم ...
مجدد دو سال جدایی
سخت گذشت....
وخلاصه کلام
توتامیکهام پر هست داستان همچی
م
دوسال ازواج مجدد کردم
بچه ۶ماهه دارم
اسفند میشه دومین سال ازدواجم
چون آدم تنهایی بمونم نبستم
می‌سازم وقتم پرمیکنم ولی آخرش به یک همدم
نیاز داره ادم یک غیر جنس خودت
و
بله ازادی رو از دست نمیدم
مگه میخوام چیکار کنم
یسری چیزا رو هم بدست میارم تازه
سفر 2 نفری بهتر 1 هس
خوب ما جای شما نیستیم هرکس دلایل خاص خودشو داره من بودم نمی رفتم
انتخاب درست آدم محدود نمیکنه بنظر من هرچیزی جای خودشو داره تفریح و سفر رفتن وقت گذاشتن برای خود جای خودشو داره همسرم خوب و زندگی مشترک هم جای خودشو داره
شرایطم همین و حتی کمی بهتر بود
ازدواج کردم
ولی با کسی که این شرایط رو از دست ندادم
اره درسته ولی اگ اون بچه درست تربیت شه نمیندازه تورو ب امون خدا بعدم ایشاالله همیشه سالم باشیم بعد بعضی موقع ها مثلا خواهر برادرا دیگ نیستن دوستات ازدواج کردن مثلا یا پدر و مادر میرن جای دیگه اینارو در نظر ک میگیرم میبینم از ی سنی ب بعد آدم نیاز داره شب از سرکار میاد خونه یکی باشه با یکی حرف بزنه یکیو داشته باشه ک بتونه تو شرایط بد باهم باشن خوش باهم باشن همو بشناسن و درک کنن
ارسال نظر شما
این تاپیک قفل شده است و ثبت پست جدید در آن امکان پذیر نیستجدیدترین تاپیک های 2 روز گذشته
تاپیک های به روز شده
1 دقیقه پیش
1 دقیقه پیش
1 دقیقه پیش
پربازدیدترین تاپیک های امروز
داغ ترین های تاپیک های 2 روز گذشته
داغ ترین های تاپیک های امروز