یعنی موقع غذا بلند میشد میرفت رفتم تلویزیون رو خاموش کردم جلو تلویزیون وایساده بود لجش دراومد جیغ زد گریه کرد
یا تو آشپزخونه دستم بند بود اومده بود شیر کتری رو باز کرده بود
زیر پاش پر آب شد سرامیکه گفتم لیز میخوری آخر با عصبانیت فرستادمش بیرون
گفتم برو با اسباب بازی بازی کن تا بیام ، رفت گوشی برداشت
گوشی رو از دستش گرفتم با عصبانیت بازم حیغ زد گریه کرد
من اصلا اگه تو حالت خسته و کم طاقتی نباشم محاله اینجوری باهاش رفتار کنم