بددم میادد دارم روانی میشم از این فکرا همش ترس دارم که خدای نکرده اتفاقی بیوفته یکماه پیش نشسته بودیم شاد و خرم کنار هم پسرخالم زنگ زد مادرم خبر فوت پدربزرگمو داد از اون موقعه تا الان ترس از دست دادن پدرمو دارم و فکرای بد میاد تو ذهنم چکار کنم ذهنم خالی بشه
جاریمو بعد مدتها دیدم، انقدرررر لاغر شده بود که شوکه شدم! 😳
پرسیدم چی کار کرده تونسته اون لباس خوشگلشو بپوشه تازه دیدم همه چی هم میخوره!گفت با اپلیکیشن "زیره" رژیم گرفته عید نزدیکه و منم تصمیم گرفتم تغییر کنم. سریع از کافه بازار دانلود کردم و شروع کردم، تازه الان تخفیف هم دارن! 🎉
فکرتو عوض کن من همیشه ترس از دست داشتن مادرمو داشتم و همیشه خودم رو تو مجلس ختم اون تصور میکردم واقعا فوت کرد ....دور از جان عزیزت ،ولی فکرتون رو عوض کنین ب شادی به جشن فکر کن
به این فکر کن که یه چیزایی هست که از قدرت تو خارجه و نمیتونی کنترل کنی ، اینجور موضوعات رو بهشون فکر نکن و به حال خودشون رها کن ، هر زمان مواجه شدی صبرش هم بهت داده میشه . هزاران ساله که بشر اینجوری زندگی میکنه .