منم چون درونگرام خیلی اذیت میشم با این موضوع
ببین مثلا ساعت دو ظهر تصمیم میگیرن حدودا سی نفر ادمو شام دعوت کنن
ساعت شیش عصر واسه شام دعوت بشن راحت و خوش و خرم میرن
نسبت به حرف و تیکه های احتمالی بی تفاوتن
نسبت به فرق گذاشتنای دیگران بی تفاوتن
صدشونو میذارن واسه کسی اما مثلا نهایتا پنجاه تحویل میگیرن
فوق العاده زحمتکش هستن ولی از نظر مالی حساب کتاب درستی ندارن( مثلا زمین اشتراکی داشته باشن با خواهر برادراشون براشون مهم نیست درصد بندی کنن و همه چیز مشخص بشه) به اصطلاح به مال دنیا چشم ندارن و متاسفانه این قضیه انقدر شدت داره که منو عصبی میکنه ( شاید من غیر عادی و مادی باشم)
مثلا به یه شخصی یه شغلی سپردن که به اصطلاح براشون کار کنه و سودشو برداره با اینکه میدونستن طرف بیش از سودش بر میداره یا مثلا کمتر از حدی که باید انرژی میذاره بازم بی تفاوت بودن
زیاد به قوانینی که ادما برای خودشون میذارن احترام نمیذارن مثلا من میگم خوشم نمیاد از فلانی و نمیخوام باهاش رفت و آمد کنم هزار و یک دلیل میارن که باید رفتو آمد کنیم