بچه ها باورتون نمیشه! برای بچم از «داستان من» با اسم و عکس خودش کتاب سفارش دادم، امروز رسید خیلی جذذذابه، شما هم برید ببینید، خوندن همه کتابها با اسم بچه خودتون مجانیه، کودکتون قهرمان داستان میشه، اینجا میتونید مجانی بخونید و سفارش بدید.
حدودا چند هفته بعد عقد رفتیم خونه خاله شوهرم شب نشینی سفره پهن بود داشتیم چایی میخوردیم بعد بهم گفتن برو عکس های عقدتون رو بیار ببینیم من رفتم که از تو کیفم بیارم پام گیر کرد لبه فرش پرت شدم رو شوهرم که روبه روم بود دستش چایی داغ داغ بود ریخت وسط شلوارش چنان دادی کشید که نگو تو این وضعیت مادر بزرگ خدابیامرز شوهرم سنش بالا بود عقل از سرش پریده بود میگفت امیر جان الهی بمیرم شلوارتو بکش پایین ببینم چی شده حالا همه نمیدونستیم بخندیم یا شوهرمو جمع کنیم🤣🤣🤣🤣
نَبود وُ نیستُ و نَخواهَد بود عَزیزتَر اَز تو بَرایِ مَن جانِ مَن:)A🫀✨️️