2777
2789
عنوان

شما حاظر به ازدواج با چنین ادمی هستین

| مشاهده متن کامل بحث + 1312 بازدید | 101 پست
مادر من همسن شماست 🥺 من ۲۲ هستم تقریبا و آموزگارم شما پیشنهاد بهتری ندارین ؟ و اینکه چه تایمی پیام ...

فردا صبح

شغل بی حاشیه ای دارید و خوبه

خدا مادرتون رو حفظ کنه

حالت امروز بده؟ اتفاق بدی پیش اومده؟ حس میکنی بدبخت شدی؟ یه لحظه صبر کن. از خودت دور شو. توی تاریخ دور شو. اتفاق هایی رو به یاد بیار که فکر میکردی ازشون زنده بیرون نمیایی. چی شد؟گذشت. به اتفاق هایی فکر کن که توی طول تاریخ برای آدمها پیش اومده.به جنگ به قحطی به بیماری ها. حالا توی جغرافیا از خودت دورشو. به کشورهای دیگه فکر کن. به آدمهای دیگه. دردت در مقایسه با دردهایی که بشر متحمل شده چقدر بزرگه؟ چقدر عمیقه؟ من اینجوری با مسائل ناخوشایند برخورد میکنم و یهو میبینم ای بابا درد من چقدر کوچیکه 

فردا صبحشغل بی حاشیه ای دارید و خوبهخدا مادرتون رو حفظ کنه

ممنون به همچنین شما 

بعدنماز صبح زشته پیام بدم ؟ نمیدونم چرا اون موقع حس خوبی دارم و میخوام بعد صحبت با خدا بهش پیام و فرصت بدم 


من دو سال تمام بیهوده یه مسیر طولانی رو برای درمان حضوری پسرم می‌رفتم که بی نتیجه بود.😔 الان  19 جلسه گفتاردرمانی آنلاین داشتیم و خودم تمرین میگیرم و کار میکنم. خدارو شکر امیرعلی پیشرفت زیادی داشته 😘

اگه نگران رشد فرزندتون هستین خانه رشد  عالیه. صد تا درمانگر تخصصی داره و برای هر مشکلی اقای خلیلی بهترین درمانگر رو براتون معرفی میکنن من از طریق این لینک مشاوره رایگان گرفتم، امیدوارم به درد شما هم بخوره

ممنون به همچنین شما بعدنماز صبح زشته پیام بدم ؟ نمیدونم چرا اون موقع حس خوبی دارم و میخوام بعد صحبت ...

منکه توی تاپیک خودتون نظرم رو گفتم

حالت امروز بده؟ اتفاق بدی پیش اومده؟ حس میکنی بدبخت شدی؟ یه لحظه صبر کن. از خودت دور شو. توی تاریخ دور شو. اتفاق هایی رو به یاد بیار که فکر میکردی ازشون زنده بیرون نمیایی. چی شد؟گذشت. به اتفاق هایی فکر کن که توی طول تاریخ برای آدمها پیش اومده.به جنگ به قحطی به بیماری ها. حالا توی جغرافیا از خودت دورشو. به کشورهای دیگه فکر کن. به آدمهای دیگه. دردت در مقایسه با دردهایی که بشر متحمل شده چقدر بزرگه؟ چقدر عمیقه؟ من اینجوری با مسائل ناخوشایند برخورد میکنم و یهو میبینم ای بابا درد من چقدر کوچیکه 

اخه اون موقع زیاد از جزئیات این رابطه اطلاع نداشتید و زیاد توضیحی نداده بودم زیاد سوال پرسیدم ازتون ...

خواهش میکنم

نظرم همونه

حالت امروز بده؟ اتفاق بدی پیش اومده؟ حس میکنی بدبخت شدی؟ یه لحظه صبر کن. از خودت دور شو. توی تاریخ دور شو. اتفاق هایی رو به یاد بیار که فکر میکردی ازشون زنده بیرون نمیایی. چی شد؟گذشت. به اتفاق هایی فکر کن که توی طول تاریخ برای آدمها پیش اومده.به جنگ به قحطی به بیماری ها. حالا توی جغرافیا از خودت دورشو. به کشورهای دیگه فکر کن. به آدمهای دیگه. دردت در مقایسه با دردهایی که بشر متحمل شده چقدر بزرگه؟ چقدر عمیقه؟ من اینجوری با مسائل ناخوشایند برخورد میکنم و یهو میبینم ای بابا درد من چقدر کوچیکه 

خواهش میکنمنظرم همونه

یه سوال دیگه ام دارم 

من قبلا چند باری که باهاشون بیرون. رفتم مادرم در جریان بودن و به مادرم میگفتم که همراه این آقا هستم و اون آقا هم میدونست که من به مادرم اطلاع دادم ( نمیدونم چرا اما اینکار هم به خودم حس خوبی میداد و هم به طرف مقابل ) 

اما الان بعد اینکه به مادرم گفتم ارتباطمون قطع شده دوباره تا از آقا مطمئن نشدم روی اینو ندارم که بگم باز میخوام برم دیدن اون آقا 

از طرفی ام میدونم اون آقا ممکنه بپرسن چون زیاد دختر آزادی نیستم 

بازم به مادرم اطلاع بدم ؟ یچبه اون آقا چی بگم اگر به مادرم نگفتم و رفتم دیدنشون ؟ 

البته من خانواده معتمدی دارم خودم واسه اینکه زیاد ضربه نخوردم در جریان میزارمشون

یه سوال دیگه ام دارم من قبلا چند باری که باهاشون بیرون. رفتم مادرم در جریان بودن و به مادرم میگفتم ک ...

بله بگید

حالت امروز بده؟ اتفاق بدی پیش اومده؟ حس میکنی بدبخت شدی؟ یه لحظه صبر کن. از خودت دور شو. توی تاریخ دور شو. اتفاق هایی رو به یاد بیار که فکر میکردی ازشون زنده بیرون نمیایی. چی شد؟گذشت. به اتفاق هایی فکر کن که توی طول تاریخ برای آدمها پیش اومده.به جنگ به قحطی به بیماری ها. حالا توی جغرافیا از خودت دورشو. به کشورهای دیگه فکر کن. به آدمهای دیگه. دردت در مقایسه با دردهایی که بشر متحمل شده چقدر بزرگه؟ چقدر عمیقه؟ من اینجوری با مسائل ناخوشایند برخورد میکنم و یهو میبینم ای بابا درد من چقدر کوچیکه 

بله بگید

واقعا روی این مسئله رو ندارم الآن 

و دوست ندارم اون آقا تصور کنن هر بار برن و بیان من اینو به مادرم میگم و اونام مخالفتی نمیکنن با اینمسئله دوست داشتم بگم اگر رفتیم مشاور و مشکلی نبود خودتون این مسئله ارتباط دوباره رو با خانوادممطرح کنید از طرفی ام قضیه این دیدار و بیرون رفتن ذهنم رو درگیر کرده

نمیدونم اصلا چیکار کنم ؟ شما خیلی کوتاه جواب میدید خانم اوپرا 🥺

واقعا روی این مسئله رو ندارم الآن و دوست ندارم اون آقا تصور کنن هر بار برن و بیان من اینو به مادرم م ...

عزیزم اخه این مسائل خیلی شخصی هستن

شما با توجه به سنتون کاملا میتونید خودتون مدیریت کنید فقط فکر کنم میترسید

حالت امروز بده؟ اتفاق بدی پیش اومده؟ حس میکنی بدبخت شدی؟ یه لحظه صبر کن. از خودت دور شو. توی تاریخ دور شو. اتفاق هایی رو به یاد بیار که فکر میکردی ازشون زنده بیرون نمیایی. چی شد؟گذشت. به اتفاق هایی فکر کن که توی طول تاریخ برای آدمها پیش اومده.به جنگ به قحطی به بیماری ها. حالا توی جغرافیا از خودت دورشو. به کشورهای دیگه فکر کن. به آدمهای دیگه. دردت در مقایسه با دردهایی که بشر متحمل شده چقدر بزرگه؟ چقدر عمیقه؟ من اینجوری با مسائل ناخوشایند برخورد میکنم و یهو میبینم ای بابا درد من چقدر کوچیکه 

عزیزم اخه این مسائل خیلی شخصی هستنشما با توجه به سنتون کاملا میتونید خودتون مدیریت کنید فقط فکر کنم ...

بله میترسم خیلی 

میدونم شخصی ان ولی خب به کمک نیاز دارم و دوستی ام ندارم برای همیناینجا مطرح کردم

ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2790
2778
2791
2779
2792
داغ ترین های تاپیک های امروز