نامزدم بهم میگه نظرت چیه

از وقتی عقد کردم خواب ندارم همش ذهنم درگیره خیلی دوست دارم خودمو عوض کنم هیچی برام مهم نباشه عزیزم اینم بگم ی مشکل دیگه هم هست 

مثلا من و نامزدم اکثرا دوتایی میریم بیرون مثلا جای دور زدنی خیابون و پارک و این چیزا ولی جای خوب  رفتنی میگه مامانمم بیاد میگم باشه ولی راضی نیستم من و نامزدم و مامانش میاد میریم بیرون چندین بااار شده با مامانش بریم بیرون.

ولیی تو این ۷ ماه ی بارم نشده با مامانم و من ونامزدم بریم بیرون.

تو روز پدر مراسم هست ی جشن بزرگه تو شهرمون  ب نامزدم گفتم عزیزم با مامان و خواهرام میریم جشن گفت باشه گفت مامانمم میارم منم خیلی ناراحت شدم اوالا جا نیس تو ماشین

دومن چرا اون مامانشو اوردنی من حرف خونواده م رو نمیارم 

یهههه باااار میخوام با خونواده خودم بریم جشن اینا شاید خوشم نمیاد مامانش با ما بیاد بلاخره هرکسی پیش خونواده خودش راحته اینو چجوری بهش بگم اه