2777
2789
عنوان

امروز یه پسره تو خیابون ازم آدرس پرسید

| مشاهده متن کامل بحث + 1427 بازدید | 124 پست

بچه ها باورتون نمیشه!  برای بچم از «داستان من» با اسم و عکس خودش کتاب سفارش دادم، امروز رسید خیلی جذذذابه، شما هم برید ببینید، خوندن همه کتابها با اسم بچه خودتون مجانیه، کودکتون قهرمان داستان میشه، اینجا میتونید مجانی بخونید و سفارش بدید.

این کثافت تر بوده که

میگم دیگه ملت چه آدمای محترمی بهشون میخوره حالا من  

کاربر قدیمی. [ هارمونی ] دستهايم را در باغچه مي كارم سبز خواهم شد كوچه اي هست كه در آنجاپسراني كه به من عاشق بودند، هنوزبا همان موهاي درهم و گردن هاي باريك و پاهاي لاغربه تبسم هاي معصوم دختركي مي انديشند كه يك شب او راباد با خود برد   من پري كوچك غمگيني را مي شناسم كه در اعماق اقيانوسي مسكن دارد دلش را در يك ني لبك چوبين  مي نوازد، آرام، آرام.    پري كوچك غمگيني كه شب از يك بوسه میمیرد و سحرگاه از یک بوسه به دنیا خواهد آمد

اومدم ببینم لاله خانوم دوست نرگس برای چی به من جواب رد داد اومدم ببینم کی ضرر کرد من یا اون

الان مسعود میکشتت میوفته دنبالت

دلی که پُر از درد است جایی برای آرزو ندارد 🖤✨️ کاربر جدید نیستم..

وای جدییییییی میگییییییی😐😬؟؟؟

باور کن

بعد دیدم هی میخنده میگفت برو برو اشکال نداره

کاربر قدیمی. [ هارمونی ] دستهايم را در باغچه مي كارم سبز خواهم شد كوچه اي هست كه در آنجاپسراني كه به من عاشق بودند، هنوزبا همان موهاي درهم و گردن هاي باريك و پاهاي لاغربه تبسم هاي معصوم دختركي مي انديشند كه يك شب او راباد با خود برد   من پري كوچك غمگيني را مي شناسم كه در اعماق اقيانوسي مسكن دارد دلش را در يك ني لبك چوبين  مي نوازد، آرام، آرام.    پري كوچك غمگيني كه شب از يك بوسه میمیرد و سحرگاه از یک بوسه به دنیا خواهد آمد

حالا اونوقت یبار یه پسره تو ماشین بود من پیاده ازم آدرس پرسید منم بی خبر از همه جا داشتم با حوصلگی ت ...

در آورده بودد؟😐😐😐

برگاممم مگه میشههه..عجب مریضیی 

چرا باید این کارو کنه😐

میشه واسه شادی روح پاک برادرم یه صلوات بفرستی؟:)✨🕊️🖤

در آورده بودد؟😐😐😐برگاممم مگه میشههه..عجب مریضیی چرا باید این کارو کنه😐

خب مریض بوده دیگه فکر میکرد من نگاه میکنم میترسم یا هرچی منم اصلا ندیده بودم  

کاربر قدیمی. [ هارمونی ] دستهايم را در باغچه مي كارم سبز خواهم شد كوچه اي هست كه در آنجاپسراني كه به من عاشق بودند، هنوزبا همان موهاي درهم و گردن هاي باريك و پاهاي لاغربه تبسم هاي معصوم دختركي مي انديشند كه يك شب او راباد با خود برد   من پري كوچك غمگيني را مي شناسم كه در اعماق اقيانوسي مسكن دارد دلش را در يك ني لبك چوبين  مي نوازد، آرام، آرام.    پري كوچك غمگيني كه شب از يك بوسه میمیرد و سحرگاه از یک بوسه به دنیا خواهد آمد

باور کنبعد دیدم هی میخنده میگفت برو برو اشکال نداره

خاک تو سرش کنم الهییییییی 

چند وقت پیشا داشتم میرفتم 

باور کن هم لباسم ، هم آرایشم همهههه چیم متعارفه 

یه پسر ۳۴، ۵ساله تو ماشنی گفت میشه چند لحطه وقتتونو بگیرم 

اول فکر کردم می‌خواد آدرس بپرسه 

رفتم جلوتر پرسیدم در چه مورد 

گفت فک میکنم اونقدی باهوش باشی بدونی چی میگم 😐😬

خب مریض بوده دیگه فکر میکرد من نگاه میکنم میترسم یا هرچی منم اصلا ندیده بودم

خوب ک ندیدی وگرنه اون صحنه تو ذهنت میموند خیلی چندش بود

میشه واسه شادی روح پاک برادرم یه صلوات بفرستی؟:)✨🕊️🖤

الان مسعود میکشتت میوفته دنبالت

نه مسعود گوشیش زنگ خورد با مازی رفتن خونه آقای مهاجر اینا😁🤎

حبیب سایت😎🤎                                                                 کاربری دست دو نفره🍃

ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2790
2778
2791
2779
2792
داغ ترین های تاپیک های امروز