بدبختمون کرده سرکار نمیره سر سال که میاد منو مامانم لرز میکنیم بخاطر جا به جایی خونه چون پول نداریم پارسال انقد کرایه خونه نداده بود آخر سال صاحب خونه از پول پیشمون کم کرد ما موندیم و ۵۰ تومن که هیجا خونه بهمون نمیدادن با اون قیمت ما یک ماه تموم آواره شدیم خودش گذاشت و رف دو سه روز ی بار میومد خونه هر روز صاحب خونه میومد با مادرم دعوا همه وسایل خونه رو جمع کرده بودیم و روی موکت میخوابیدیم و غذا میخوردیم
خاله هام و داییم بخاطر خدا نفری پنج تومن ده تومن بهمون دادن تا تونستیم ته جایی که هستیم خونه بگیریم خونه که نیست درهای آهنی بزرگ آشپزخونه ای که جای یخچالمون نمیشد اتاق خوابی که در ندارع دستشویی تو.حیاط صاحب خونه ی پیرزنه هر ماه میاد جلو در برای کرایه خونه ندیم هم دعوا میندازه
کلی قرض بالا آورده کلی چک برگشتی
طلبکار هر روز میاد جلو در خونه مامانم میره جواب میده
روزی هزار بار میمیرم و زنده میشم حالم از همه چی بهم میخوره انقد خستم که دلم میخواد خودمو بکشم اما دلم برای مامانم میسوزه