ما فعلا تو دوران نامزدی( عقد ) هستیم
البته که روز عقد وقتی که اومد تو ارایشگاه دنبالم از دیدنم خیلیییی ذوق کرد و همچنین تعجب
چون من هیچ وقت آرایش غلیط نداشتم
بار دومم یه هفته بعد عقدمون باهم رفتیم شمال تنهایی
دیگه رفتیم چند تا پاساژ خرید کردم و اینا ، یه پیرهن ساتنِ نقره ای هم خریدم ، البته خودش گفت
بیشتر حالت تو خونه ای و لباس خواب داشت کوتاه بود
ماشالله تا دلتون بخواد رو دارع 😅از من خیلیی پررو تر بود ، برعکس من اوایل خیلیی خجالتی بودم
دیگه شب رفتیم هتل ، گفت خوب برو اون لباسه که خریدی بپوش ببین اندازت میشه یا نه ، اگه نشد بریم پس بدیم ( مثلا داشت عادی سازی میکرد ) 🤣😂
دیگه از اون اصرار از من انکار ، خلاصه رفتم پوشیدم و اومدم
تا منو دید چنان ذوقی کرد ، همش هی قربون صدقه میرفت ، ازم تعریف میکرد😅
راستش اولین بار بود پیشش لباس باز میپوشیدم
لباس جشن عقدم هم کاملا پوشیده بود
خلاصه که تاحالا ندیده یودم انقداز دیدنم ذوق کنه 😅😂پرروخان
شمام از خاطرات قشنگتون بگید 😘😍