بهزیستی

چطوری ثابت کنم؟

دستگاه دروغ سنج اینا میتونن وصل کنن یا چیکار میتونم بکنم؟

تو رو خدا یه راهی جلوم بذارید الان خونه دایی و عمه ام میمونم چند ماهی میشه اینجا هم دیگه منو نمیخوان بمیرم هم به اون خونه پدرم بر نمیگردم الان امتحان دارم همش ذهنم درگیره چطور میتونم فرار کنم از خونه پدری

یعنی قبولم میکنن؟

از همین میترسم دیگه اگه بیان پدرم بفهمه گوشیمو ازم میگیره نمیزاره برم بیرون کلا منو میکشه و بابام بیرون از خونه آدم خیلی خوبی میشه با مردم ولی کسی خبرنداره تو خونه چجوریه اگه بپرسن میگن نه آدم خیلی خوبیه میترسم عمه اینا بگن ما نمیدونیم ادم خوبیه ولی کاهی اوقات مثلا میره نون میخره برای اینکه مردم بگن ادم خوبیه ولی واسه ما نمیاره میذاره خراب میشن میده به حیوانات نمیدونم چیکار کنم قراره ۲۵ هم بیاد منو ببره خیلی میترسم

الان کهخونه داییم هستم میخوام بهش بگم ببر مشاور باید یکم حالم خوب بشه چون به خودشون هم میگم ولی قبول نمیکنن ببرن پرورشگاه بعدش بله مادرم به شدت و خودم هم هر بار وقتی تو خونه صدای آیفون میشندیم از ترس و استرس دستام بی حس و حرکت میشد نمیخوام برگردم وقتی پدرمو میبینم حالم بد میشه هر بلایی سر مادرم میاره و همه فامیل دایی و .‌ ‌. . میدونن مادرم میگه نمیخوام داداش ۸ سالت دست پدرت بمونه و اگه مرد بالا سرمون نباشه نمیشه و گرسنه میمونیم و .... در حالی که قبلا میگفت به خاطر تو طلاق نمیگیرم و من پرسیدم اگه طلاق بگیره داداشمو میدن همش بهونست دقیقا شب تولدم کم مونده بود بابام من و مامانمو به کشت بده هموز جای بعضی زخما رو بدنم مونده

اره کاش قبلا میتونستم بگیرم ولی اگه شاید به مادرم بگم اون یدونه صدا بگیره بفرسته ولی وقتی بهش پیام میدم گریه میکنه حالش بد میشه که باز چی شده الان هم هگه بگم سوال پیچ میکنه که چرا میخوای بعد به داییم میگه و .... دیگه زیاد نمیتونم بهش اعتماد کنم

پدرم نه اعتیاد به مواد نداره ولی اعتیاد به حرف مردم داره

پدرم بهم لقب زن های بد که هر کاری میکنن رو میده همیشه تو خونه میگه تو فقط برای اینکارا لباس خوشگل مبپوشی اگه نمیخواستی از اون زنا شی چادر سرت میکردی چند بار هم سر این موضوع کتک خوردم که مادرم اومد جلو هلش داد صورتش خورد به کمد پوستش کنده شد گردنبندش اینا افتاد زمین داشت خون میمومد که از حال رفت بعد ولم کرد

الان با ترس میرم امتحان میدم که شاید تو کوچه منو بگیره ببره

اره درسته که چادر ندارم ولی پوششم کامل و درست هست ولی بعضی وقت ها تو کوچه منو میبینن به بابام میگن میاد کتکم میزنه یا یه بار داشتم ناخن هامو سوهان میزدم که با سیلی زد که چرا به خودت میرسی دستش هم خیلی محکمه تا یک هفته صورتم باد کرده بود و چشم خون اومده بود تار میدیدم میگم نمیتونم به مدرسه بگم چون اگه بفهمه منو تو خونه میکشه به خدا مادرم و برادرم رو هم با من میکشه خودش هم میگه من میکشم 

به مشاور بگم اون میتونه زنگ بزنه ۱۲۳ و اگه زنگ زده بشه میتونن جلو پدرم رو بگیرن که منو نبره چون اگه منو ببره،و بفهمه با چنین جاهایی تماس گرفتم خیلی اذیتم میکنه