من یه،دوستی داشتم این شوهرش میگفت من واسه تو همه میخرم وقتی دعوا میکردن دوست من وقتی میرفتن طلا فروشی یه طلای ظریف میخرید که فکر جیب همسرش باشه
یه روز میرن طلا فروشی و دوستم یه طلای سنگین انتخاب میکنه میگه من اینو میخوام همسرش میگه پول ندارم بعدا میگه دیدی نمیتونی هر چی من میخوامو بخری
شما هم همنیکارو کن با همسرت یه روز برو طلا فروشی یه چیزه گرون بخر