ماه پیش عروسی برادر شوهرم بود بعدپارسال عروسی من شوهرم اون کار های باید میکرد عروسی برای ما هم قشنگ نکرد و به حرف بقیه گوش کرد بعد عروسی برادرشوهرم خوب گرفتن هر چی که عروس گفت براش اجرا کردن ولی به من ۸تی اجازه ندادن خودم دست گل انتخاب کنم من دلم مصنوعی میخواست اینا میگفتن باید طبیعی باشه و خیلی چیز های دیگه .....بعد شد تولدم تو همون ماه پیش آذر شوهرمی کیک کوچیک اندازه کف دست با سکه پارسیان داد بعد رفت ماموریت این شد تولدم تو شب تولدمتنها بودم بعدش که آمد دیگه جای منو نبرد براش تولد بگیرم همش داره برام کم میزاره خیلی کلک بهم میزنه ناراحتم ازش