یه سری دیدم ته کوچه دختر پسر لب میگیرن منو دیدن خندیدن 😂😂😂
یه سری هم رفته بودم خونه ای عمه تو کوچشون بودم یع پسر عقب مونده اونجاشو در اورد حرف های مثبت ۱۸ میزد افتاده بود دنبالم داشتم سکته میکردم تا در رو عمه ام باز کرد
یه بارم تو تهران تو کوچه پسرهذ سندرم دان بود از شانس من چشمش افتاده بود به من می اومد چادرمو میکشید ول نمیکرد
از ترس اون بیرون نمی رفتم