بابا من مدرسه ک میرفتم معاون سرصف منو مادرمو تشویق میکرد خخخخخخ
جون مادرم مث عقاب بالاسرم بود کلاس متفرقه مامانم میبرد مینشت تاتمام شه بیارتم شب شش ونیم قانون خونه این بود همه خونه باشن مث پادگان بود شاگرد اول کلاس ومدرسه بودم بخدا
سر یه صف پنج بارجایزه میدادنم و احکام و صوت و.....
یعن میامدم سرجام باز اسمم میگفتن تواحکام میرفتم بالا
نمره قران دینی عربی بجه ها بخداقسم بامن بود من جای معلم نمره میدادم خطاط مدرسه بودم کارنامه هامینوشتم علومو درس میدادم جامعلم
تومدرسه دختر زرنکه معروف بودم
ولی خریت ای کارام داشتم