همسر منم به شدت وابسته یت به خانواده اش همیشه هم بهش گفتم ای کاش ازدواج نمیکردی چون اینجور افراد هم خودشون به شدت اذیت میشن هم شریک زندگیش .همیشه با خودشون در جنگ هستن
باورکن من نمیخوام از خانوادش جداش کنم حتی هرشب درحدنیم ساعت سرمیزنه هرشبا ولی وقتی برنامه های منو بهم میزنه بخاطراوناخیلی ازش دلخورمیشم اگر کارواجب داشتن درک میکردم ولی دلایل پیش پا اوفتاده منوول میکنه میره کارشون راه بنداره
بله متاسفانه جدایی میاره حالا من نمیدونم شوهر شما تا چه حدی پیش میره ولی من روزهایی که میتونستم باهاش خوش باشم اون اولویتش خانواده اش بود وقت هایی که میشد با هم بریم بیرون اون اولیوتش خانواده بود و .... و به مرور باعث شد من دیگه دوسش نداشته باشم و متاسفانه خانم ها وقتی مهر مردی از دلشون بیرون بره دیگه نمیشه کاریش کرد ،بعد ۱۷ سال تازه متوجه شده باید در کنار خانواده اش زنش هم دوست داشته باشه این چند سالی هست خیلی داره تلاش میکنه ولی حیف محبتی که به موقع نباشه بدرد نمیخوره چون دیگه نمیتونی ۱۷ سال پیش من را بهم برگردونه .
معلومه به همسرت رو دادی حسابی
بااین مدل رفتار بری جلو سوارت میشن
این بار ک نادیده گرفت قشنگ تلخ شو و سرد
بزار بفهمه توام واس خودت ارزش قائلی
خداروشکرباز اخلاقای خوبو داره
شوهرمن سعی میکنه ملایم باشه ولی نمیتونه صداشو بالانمیبره ولی ب شدت کم حوصله عصبیه خیلیم کنترلگر زورگو هس بهترین مرددنیاوقتیه ک طبق میل اون باشم باکوچیک ترین نظرمخالف یک لجبازیه ک نگوجهم درست میکنه
با دوتا خانم تو اقوام خودت ک زبر و زرنگن و گرگ و شوهرشون زیر دستشون هست نه مادرو خاهرت هااا
بپر و رفت وآمد کن چیزی از زندگیت نگو. همین ک رفت و آمد کنی ۴ بار خود ب خود یاد میگیری گرگ میشی
فقط همین یک راه را داره
اگ رفتارتون عوض نکنی قافیه را باختی دختر
ارسال نظر شما
جدیدترین تاپیک های 2 روز گذشته
تاپیک های به روز شده
25 ثانیه پیش
25 ثانیه پیش
26 ثانیه پیش
پربازدیدترین تاپیک های امروز
داغ ترین های تاپیک های امروز