۲ سال طول کشید و تبدیل به ادمی شدم که وقتی عکسای عروسیشو دیدم عین خیالم نبود
ینی جدی عین خیالم نبود.... حتی گاها بابت انتخاب عجیبش خندم میگرفت😂
و اینکه دست اخرم کینشو شستم و براش دعا کردم.
دعا کردم با تاریکیای روحش کنار بیاد و دیگه کسیو اونطوری نشکنه
و همینا بهم ثابت میکرد قوی تر شدم و فراموشش کردم
تا جایی که دیگه چکش نکردم و از همه اپا مخصوصا زندگیم بلاکش کردم🌱
تا به اینجا برسمم فقط خودم ب خودم کمک کردم.
همه خاطراتشو پاک کردم روزای اول از گوشیم
روزای بعدی شروع کردم به خودم عشق ورزیدن
چیزایی ک میخاستم خریدم و به چیزی جز خوشگذرونی فکر نمیکردم
کتاب خوندم....
سخت بود منم یه وقتا کم میاوردم ولی تونستم بلاخره❤️