تکلیفم با خودم مشخص نیست
۲۸ ساله هستم تنهام خواستگار میاد باب دلم نیست تا حالا با کسی وارد رابطه احساسی نشدم اصلا بلدش نیستم
از رشتم ناراضی ام یکی از رشته های پیرا پزشکی خیلی پر زحمته حقوقش کمه
هیچ آینده ای و با این شغل نمیتونم تصور کنم
تصمیم گرفتم کنکور بدم هم وقت کمه هم حجم درسازیاده امتحان نهاییا رو باید امتحان بدیم نظام قدیم
هستم
فعلا نه شوهری هست نه رابطه ی درست و درمونی هست
شغل سخت و کم درآمد دارم
به خانوادمم کمک مالی باید کنم پدرم بیماری قلبی داره نمیتونم زیاد کار کنه بازنشسته هم نیست
کلا نه خودم امنیت دارم از لحاظ مالی شغلی روحی عاطفی و…
تازه با کار کردن رو خودم افسردگیم کم تر شده ولی سردر کنم هدف ندارم مسیرم مشخص نیست
چی کنم