بچه ها باورتون نمیشه! برای بچم از «داستان من» با اسم و عکس خودش کتاب سفارش دادم، امروز رسید خیلی جذذذابه، شما هم برید ببینید، خوندن همه کتابها با اسم بچه خودتون مجانیه، کودکتون قهرمان داستان میشه، اینجا میتونید مجانی بخونید و سفارش بدید.
دم شما گرمفقط لطفا مواظب استرسشم باشید چون فشاری که روشه به اندازه کافی زیادهانشاالله موفق باشه
ولی بنظرم اینجوری هم یکم سخت میشه
دختر عمم کل دبیرستان همینجور بود
جایی نمیرفت کسی نمیدونست کجاست عمم همش خانم دکتر صداش میزد هردفعه سراغ میگرفتیم پانسیون بود و هی ازتراز هاش تعریف میکردن بعد خب سر نتایج خیلی اطرافیان کنجکاو بودن ...
روزی سگی داشت در چمن علف میخورد. سگ ديگری از کنار چمن گذشت. چون اين منظره را ديد تعجب کرد و ايستاد. آخر هرگز نديده بود که سگ علف بخورد! ايستاد و با تعجب گفت: اوی ! تو کی هستی؟ چرا علف میخوری؟! سگی که علف میخورد نگاهش کرد و باد در گلو انداخت و گفت: من؟ من سگ قاسم خان هستم! سگ رهگذر پوزخندی زد و گفت: سگ حسابی! تو که علف میخوری؛ ديگه چرا سگ قاسم خان؟ اگر لااقل پاره استخوانی جلوت انداخته بود باز يک چيزی؛ حالا که علف میخوری ديگه چرا سگ قاسم خان؟ سگ خودت باش... #زمستان بی بهار / ابراهیم یونسی