دوستان من خونم نزدیک مادرشوهرمه تقریبا ده دیقه با ماشین راهه دخترش ولی شهر دیگس و تقریبا دوهفته یکبار اخر هفته ها میان و مادرشوهرم توقع داره وقتی اونا میان ما هیجا نریم و تمام اون دو سه روز اونجا باشیم حتی میگه همینجا بخابید منم از شوهر خاهرش اصلا خوشم نمیاد و هروقتم میریم بی محلی میکنه الان دوباره میخان بیان توروخدا بگید چجور بپیچونمشون شوهرمم ناراحت نشه
در ضمن من تو این شهر کسی ندارم که بتونم به هواش نرم مثلا بگم میرم خونه مادر یا خاهری کسی😭😭
بگو حال مساعدی ندارم باید برم خونه استراحت کنم
کاش مادرشوهرداشتم میرفت خونش هی مردم از بی کسی
بگو مریض شدم میترسم شماها هم درگیر بشید....الکی پیش شوهرت عطسه و سرفه کن خودتو بزن زمین بخواب
باید یه بهانه دایمی پیدا کنی
مثلا بری دوره کامل خیاطی و بهانه ات کلاست و کاراش باشه
یا بری سرکار
یا اگه بچه داری اونو کلی کلاس بذاری که درگیر اون باشی
چون هر دو هفته یک بار خیلی زیاده نمیشه دایم پیچوند
کلا هرچی مشغله خودتو زیاد بکنی برنامه ریزی دیگران برات کمتر میشه
چندبارم کاراتو ببری خونشون و بریز و بپاش کنی و‌کمک نکنی دیگه نمیگن بیا
از روز قبلش جلو شوهرم شروع کن سرفه و بی حالی
بعد بگو آنفولانزا گرفتم بیام اونا میگیرن
یعنی زن داداش منم همچین فکری میکنه؟ اونا تهرانن ما مشهد از بس دوسشون داریم همشونو خداشاهده، همش میگیمبیاین خونه مامان ماهم میایم دور هم خوش میگذره
