میفهممت عزیزم
منم همین شرایطو دارم
از هر کی بهم ظلم میکرد پناه میبردم به خدا،از اینکه خودش سر بزنگاه منو ندید،ب کی پناه باید میبردم؟
کم کم افسرده شدم،گوشه گیر،خونه نشین
انگار با خودمم لجم،دیگه هیچ کار نمیکنم
معلق بین زمین و آسمون
ولی یه وقتایی ته دلم دوس دارم برگردم عقب):
خوشحالم برات ک هر چقد دیر,حاجتت روا شد