حوله ای که با همسرم خریدیم چیکار کنم

حالا وسط این همه دنگ فنگ بینتون چرا گیر دادی به حوله تو حوله خودت و بردار بعد یکاریش میکنی

اره 

روزای طلاق و روزایی ک وسایل عروس رو جمع میکردن ببرن خونه باباش،این دوتا خیلی باهم عادی و خوب بودن 

مثلا شوهرشو صدا میزد: امیر کتونی مشکی هام کجاست؟ اون میگفت فلان جا😐خیلی خونسرد و معمولی 

خووب مودی باید چیکار کرد با مشاوره درست نمیشه

وا چندسالشون بود سر چی طلاق گرفتن الان دختر خالت چیکار میکنه

اسی تاپیک هات رو خوندم و واقعا جداییت بهترین تصمیمه

اصلا پشیمون نشو

چون این شخص نه شوهر خوبیه و نه پدر خوبی میشه

بودن باهاش یعنی نابودی جوونیت زنانگیت و حتی اگرم درست بشه نصف عمرت رفته

شوهرش ۳۲ بود دختر خالم ۲۲

سر دانشگاه 😐 شوهرش میگفت من بچه میخوام دختر خالم صبح تا شب دانشگاه درس میخوند ،همو دوشت داشتن 

بعد دو سال زندگی مشترک شوهرش گفت خسته شدم دیگه نرو دانشگاه این سر لج گوش نداده بود و وقتی برگشته بود خونه دیده بود شوهرش از روی ناراحتی قفل در رو عوض کرده ک تو باید ب حرف من گوش میدادی نمیرفتی 

عوض کردن قفل در همانا و درخواست طلاق دادن دخترخالم همانا

الان دختر خالم و اون آقا بعد ۴ سال هیچکدوم ازدواج نکردن

هردو میرن سرکار....

عجب خدایا 

هنوز همو دوست دارن احتمال داره بهم برگردن ؟ 

یکبار برادرم شوهرشو دیده بود شوهرش گفته بود من بعد اون دیگه هیچ وقت ازدواج نمیکنم و دختر خالم هم همه خواستگار هاشو رد میکنه 

حس میکنم همو دوست دارن اما اگر همو دوست داشتن چطوری ۴ سال بی هم دوام اوردن؟

من یک روز از شوهرم دور باشم نمیتونم تحمل کنم...

نمیدونم شاید روزی بهم برگشتن....شاید هم هیچ وقت 

خواهش میکنم

۲۱ گلم

منم یه خواستگار داشتم خیلی خوشم ازش میومد ولی بعد از تحقیق متوجه شدم یه مدت قبلش پدرش بینی مادرش رو( مادر خواستگارم) رو شکسته و کلا خانوادگی وقتی زن میگیرن آسیب زدن بهش رو عیب نمیدونن

فهمیدم من اصلا نمیتونم چیزی که خانوادگی هست رو تغییر بدن برای همین رد کردم

خیلیم پیگیر بودن میومد دم در خونه تنهایی 

ولی بودن با افراد رد فلگ اصلا آینده روشنی نداره