فامیل هستن دختر دایی و پسر عمه . وقتی عمش حامله بوده و زن برادرش هم همینطور قرار شد که بچه ها هر چی شدن مثلا یکی دختر شد یکی پسر شد باید باهم ازدواج کنن اینام که بزرگ تر شدن ب بچه ها گفتن حالا همه میدونن اینا نشون هم بودن اونجاشو نمیدونم که کی از رابطه شون خبر داره و الان هشت ساله باهم چت میکنن الان دختره بهش گفته نمیخامت اونم میخواد دوست دخترشو بگیره چون دخترداییش ردش کرده ولی دوست دخترش که همچین چیزی فهمیده پسره ول کرده بخاطر اینکه همزمان پسره با دختر داییشم بوده دختر دایی هم میدونسته که پسر عمش دوست دختر داره ولی بازم باهاش مونده فقط دوست دخترش نمیدونست هیچیو
از کلاس ششم تا الان که ۱۸ سالشونه باهم چت میکردن