من و پسر همسایه مون که همبازی بچگی بودیم اونموقع ها سعی داشتیم تو زمین بقل کوچه سبزیجات بکاریم مثلا سیب زمینی رو یکم سرش رو می بردیم و میذاشتیم تو خاک که بعد از در اومدنش نوبتی برداشت کنیم از محصولات و هیچوقت همچین چیزی اتفاق نیفتاد که نتیجه زحماتمون رو ببینیم😕😂😂😂😂
یه بارم یادمه سُک سُک خریده بود و من اصرار داشتم که برچسب هاش رو بزنه به دیوار اتاقش ولی اون می خواست نگه داره و میگفت نهههه تو موقع عروسی بازی برچسب هامو میدزدی( راست می گفت واقعا قصدم همین بود آخه وقتایی که می خواستیم عروس دوماد بازی کنیم یکی از برچسب هاشو می گرفتم می چسبوندم پشت دستم که مثلا عروسم با همون یدونه برچسب) 😂😂😂😂 خدایا چقدر تباه بودیم.
هعی الان که دیگه بزرگ شده بهم سلامم نمی کنه بی معرفت.