بعد دزدی گوشیم دارم دیوانه میشم . اصلا همش شکست هام میاد جلو چشمم
عصرام به تلف کردن وقت میگذره . من دوست ندارم این بیهودگی رو
گوشیم یادم میاد . کلاس کامپیوتر که استادش اصلا جواب نمیده امتحان بریم بدهیم . شکست های پی در پی یادم میاد . موندم چکار کنم دیگه. به کی مشاوره بدهم اصلا مراجع ندارم . پول نمیدن ...
پس من چکار کنم درس که هیچ . گوشیم که هیچ که مال من بود . پس من چه راهی رو برم که امیدی توی اون باشه . خدایا دارم کم میارم ... جدیدا یه مرکز مشاوره گفت بیا مراجع داریم اون هم گوشیو برنمیدارن . موندم آخه چرا ... پس من چکار کنم که آخری داشته باشه . حتی اول هم نداره
خدایا حرفام قلمبه شده تو گلوم و من چکار کنم . تو بگو چه راهی چه کاری . من نمیخوام اینقدر سرد روزام بگذره
البته بگم خداروشکر صبح ها سرکارم اما خب اونجا هم که یه همکار همصحبت برا پنج دقیقه ندارم درد و دل کنم . کمکم کنن . خونه هم که پدر مادرم پیرن همش دعا میخونن و اخبار
هیچ کلاس هنری ای نرفتم . هیچ کار مهمی نکردم ... به نقاشی علاقه دارم اما برم و تهش مثل بقیه پس چی و موارد هنر دیگه
تزو خدا بگین چکار کنم ... من دوست ندارم وقتم و عمرم اینطور پوچ تموم بشه . من الان پوچ پوچم
خواهش می کنم چیزی بگین شاید من هم یه راهی یه امیدی تو دلم روشن شد . ترو خدا
ممنون