داداشمو تو کربلا گم کردیم
تو شلوغی اربعین
اسم داداشم حسینه
مامانم نشست تو صحن حرمش گریه میکرد داد میزد یا حسین این رسم مهمون نوازی نبود حسینم رو بهم بده
یهو بعد 12 ساعت ک داداشم گم شده بود اومد کنار مامانم وایساذ
بعد ک ازش پرسیدیم از کحا پیدامون کردی گفت تو اون شلوغی هلم میدادن منم هی میومدم جلو یهو دیدمتون
چندسال بعدش هم داداشم تومور مغزی داشت و حالش به شدت وخیم بود جوری که دکترا جوابش کردن میگفتن یا میمیره یا فلج میشه مامانم دوباره توسل کرد ب امام حسین و به گفته دکترش عمل داداشم مث معجزه بود الانم خداروشکر حالش خوبه و معلم شده