مغازه داره بابام شغلشم جوری نیست ک فکر کنم شاید همکارش باشه
دیروز مامانم ک نبود منم تو اتاق بودم از سرکار اومد کلا بیرون نرفت شاید نمیدونست خونم نمیدونم
گوشیش زنگ خورد گفت سلام خانم فلانی احوال پرسی کردنو گفت من خونه ام نیستم اومدم شهرستان ی وقت دیگه
در حالی ک خونه بود ب اونم دروغ گفت
بعدش من رفتم بیرون حس کردم ی ذره شکه شد اینجوری بود ک خواب بودی یا بیدارو و فلان
منم هیچی از اون تماسه نگفتم اصلا