بیاین هرچیز ترسناک و جنی ای که براتون پیش اومده بگید خودمم میگم صفحه 2

مدیر

عضویت: 1403/01/15

تعداد پست: 1471

مثلا یه روز ماه رمضون نشسته بودم با خواهرم داشتیم سحری میخوردیم بعد من املت درست کردم اومدم بشینم به خواهرم گفتم خبببب اماده شد اومدم بذارمش زمین یهو شنیدیم که در حال خونه با شدت و با صدا و ضربه ی بدی باز شد اقا دوتامون خیره شدیم به هم مونده بودیم جیغ بزنیم یا نه مامانم اینا تو پذیرایی خواب بودن پذیرایی برامون شد یه مسیر طولانی انقدررررر جیغ زدیم که مامانم اینا اومدن گفتن چی شده بابامم خونه نبود در حال تکون نخورده بود اما صداش تو مغزم هی تکرار میشد زنگ زدیم بابام اومدش گفت بیاید درو باز کنید ما نمیرفتیم بابام از بالا در اومد تو درو باز کرد اومد داخل گفت باد بود چیزی نبود حالا اصن هوا گرممممم بود باد کجا بود این یکیش بود شمام بگین تا باز بگم براتون

1403/10/17

03:42

2 نفر لایک کرده اند ...

اظهار نظر

مشاهده افراد آنلاین

dandan78

مدیر استارتر

عضویت: 1403/01/15

تعداد پست: 1471

خونتون تسخیر شده انگار مثل فیلم جن گیر

الان یه مدته خبری نیست اما گاهی خیلییییییی چیزا میبینی رگباری حتی یبار هوا مه بود دست گذاشته بود رو شیشه تراس دستش بزرگگگگگگگ بود به شوهرم گفتم شوهرم گفت برو تو حمام بشاش 🤣🤣🤣

1403/10/17

03:55

1 نفر لایک کرده اند ...

arezooo80

عضویت: 1403/05/11

تعداد پست: 502

بهش فک نکن به هیچ وجه کنجکاویم نکن 🙃🌹

وای باور کن یه بار تو خواب و بیداری بودم لمس شدم

1403/10/17

03:55

0 نفر لایک کرده اند ...

مامان الهام

بچه ها باورتون نمیشه! برای بچم از «داستان من» با اسم و عکس خودش کتاب سفارش دادم، امروز رسید خیلی جذذذابه، شما هم برید ببینید، خوندن همه کتابها با اسم بچه خودتون مجانیه، کودکتون قهرمان داستان میشه، اینجا میتونید مجانی بخونید و سفارش بدید.

arezooo80

عضویت: 1403/05/11

تعداد پست: 502

خونه مادر بزرگم اینا تو روستاس یه بار رفتم انباری آبکش بیار دیدم یکی پشت سرمه قشنگ حس کردم چن روز مریض بودم

1403/10/17

03:56

1 نفر لایک کرده اند ...

arezooo80

عضویت: 1403/05/11

تعداد پست: 502

الان یه مدته خبری نیست اما گاهی خیلییییییی چیزا میبینی رگباری حتی یبار هوا مه بود دست گذاشته بود رو ...

1403/10/17

03:57

0 نفر لایک کرده اند ...

dandan78

مدیر استارتر

عضویت: 1403/01/15

تعداد پست: 1471

خونه مادر بزرگم اینا تو روستاس یه بار رفتم انباری آبکش بیار دیدم یکی پشت سرمه قشنگ حس کردم چن رو ...

وای چ بد

1403/10/17

03:58

0 نفر لایک کرده اند ...

jeyranbala

عضویت: 1401/08/04

تعداد پست: 1844

واویلا جیران بلا خودت جن نیستی؟ 🤣🤣 کنار پنجره ایستادم اینو گفتی حس کردم یکی پشتمه از پنجره نگام م ...

خدا نکنه 🗿ولی معشوقش بودم 🙃

داره از ترست انرژی میگیره بیخیال باش😐

1403/10/17

04:02

0 نفر لایک کرده اند ...

jeyranbala

عضویت: 1401/08/04

تعداد پست: 1844

وای باور کن یه بار تو خواب و بیداری بودم لمس شدم

بختکه🙃

اینا بیشتر کبود میکنن یا یجاییتو محکم فشار میدن 😐

1403/10/17

04:03

0 نفر لایک کرده اند ...

dandan78

مدیر استارتر

عضویت: 1403/01/15

تعداد پست: 1471

خدا نکنه 🗿ولی معشوقش بودم 🙃داره از ترست انرژی میگیره بیخیال باش😐

هووووووف چی بگم والا کاش مثه بقیه زندکی عادی داشتم همه دور و وریام اصن چیزی درمورد این مسائل نمیدونن و اتفاقی براشون نیفتاده تا حالا و راحت زندگی میکنن خیلی اذیت کننرس

1403/10/17

04:04

1 نفر لایک کرده اند ...