مامان منم خیلی انرژی منفیه
خصوصا بعد ازدواج آسیب هاش رو دیدم
همش ادای مامانی فدا شده رو در میاره
همممش غر میزنه که مریضم درد دارم و... وقتی به زور میره دکتر هیچیش نیست، تنها تصویرم از مامانم اینه که همش ی جاییش درد میکنه و آه و ناله میکنه از درد
هرگز پشت ما نبود و مقابل ما بود
ی جوری رفتار میکنه انگار ما بچه هاش نیستیم و مدام خودش رو از ما جدا میدونه
همش برچسب بد بهمون میچسبونه
بهش میگم ما حتی اگر بد باشیم بچه های خودتیم تو ما رو بزرگ کردی، میگه نه تقصیر باباته نذاشت بچگی تربیتتون کنم، در حالی که بابای من بابت کارش مدام سفر بود
مادر با انرژی منفی سم ترین سم هست برای بچه