میدونی مغزم نیاز به استراحت داره...استراحت فیزیکی نمیخوام...
نمیدونم چه مرگمه
از صبح که بیدار میشم کسل و بی حوصله ام
هیچ کار مفیدی توی زندگیم انجام نمیدم
همیشه استرس و اضطراب دارم بابت آینده و گذشته
پشیمونم از خودم و زندگیم
عذاب وجدان دارم همیشه خدا...بابت تموم چیزایی که یک انسان حداقل یک بار توی زندگیش انجام میده...مثل اشتباهات گذشته و اعتماد به دوست و رفیق...
همیشه میترسم...همیشه...
همش با خودم کنار میام و روز بعد همون آش و همون کاسه
خیلی خستم از خودم!