دلم میخواست حتی شده با جون دادنممم کنار خودم نگهش دارم حتی طلسمو بگیرم براش اما اما اما
ی صداییی از ته قلبم میگه سارا مگه تو کی انقدر خدا نترس شدی دختر!!
خدا نخواسته باشه میخوای تو کار خدا دخالت کنی!!
میگم خب من دارم عذاب میکشم پس من چی میشم!!
اون صدا میکه خدایی ک مهربان تر از مادره نمیبینه داری عذاب میکشی!!
قطعا میبینه شاید اگه با اون بودی بیشتر عذاب میکشیدی
خدا صلاحتو میخواد نکن(:
خیلی دوسش دارم(: ولی خدا صلاح بندشو بهتر میدونه....