من کاری نکردم
راستش از غم زیاد و ناامیدی با گریه فقط دلم میخواست واسه اینکه فکر نکنم بخابم خدا نکنه واست پیش بیاد البته
ولی از خستگی فکری زیاد با اشک میرفتم میخوابیدم
اینجوری خود بخود خوابم میبرد چراغ خاموش گوشی کنار میذاشتم تلویزیون خاموش خابم میبرد چون دلم نمیخواست تا نصفه شب بیدار شم فکر کنم عصبی بشم
قبلنا ولی با تلویزیون روشن اخبار میذاشتم خوابم میبرد با صدای کم البته یا فیلم البته این وقتایی که خیلی استرس داشتم و ترس خوب بود