″ 5 ژانویه ″
« هر روز یکی به امید پرستیدنت نفس میکشه.
پرستیدنیِ من... در پاریسِ کوچک ملاقاتت
خواهم کـرد، درست زمانی که ممکن است
باران ببارد یا نه، ممکن است سرد باشد یا گرم،
ممکن است ان لباس سبزت را به تن داشته
باشی یا هودی من را بر تنت.ملاقاتت خواهم
کرد،به زودی در آغوشم ان چنان فشارت
میدهم که صدای اعتراضت را بشنوم..
ان موقع در جلوی چشمانت..میبینی که چگونه
برای زیبایی و وجودت جان میدهم و چگونه
چشمانی که به من نگاه میکنند را میپرستم...
پس منتظر من بمان ماه من! من و تو هم را
ملاقاتت خواهیم کرد،شاید در اکتبر سال بعد . »
″ @ژنـــرال؛   : For you