2777
2789
عنوان

اینکه موهام سفید شده ناراحتم

| مشاهده متن کامل بحث + 338 بازدید | 50 پست
دقیقا اگر ببینیشون میگی اینا دغدغه شون اینه که عروسی مثلا یه آدم ساقی برن؟ بعد بزرگ و کوچک شوم افتخا ...

درک می کنم.

زندگی پدر و مادر خودم دقیقاً همین بود.

خانواده ی مادری من خونسردن و ارتباط محدود و کنترل شده با فقط فامیلای نزدیک دارن اونم محدود و در حد ضرورت.

بعد خانواده ی پدرم با دورترین آشنا هم ارتباط داشتن.

با کسایی که اصلاً فرهنگشون با ما یکی نبود.

یا مثلاً یه آشنایی میومد شهر ما پدرم می گفت دیدی عیب نبود تعارفشون نکردیم بیان خونه و چند روز بحث و دعوا سر این در صورتی که اونو فقط پدرم می شناخت نه ما!!!!

برای ما غریبه بود حتی یک بار هم ندیده بودیمش.

انقدر بحث داشتن و دارن....

این وسط من نابود شدم بین این دعواهای مسخره و سر مسائل فرهنگیشون من از جو خونه مون زده شده بودم و زود ازدواج کردم تو سن کم آخرم خودم جدا شدم.

اینم نتیجه اش بود اونا اشتباه کردن من پاسوز شدم.

وقتی ببینم نظرت مخالف منه و دنبال تفتیش عقاید منی نظری که دادی رو می بینم،می خونم و رد میشم،دنیا ارزش بحث نداره‌.......

من دو سال تمام بیهوده یه مسیر طولانی رو برای درمان حضوری پسرم می‌رفتم که بی نتیجه بود.😔 الان  19 جلسه گفتاردرمانی آنلاین داشتیم و خودم تمرین میگیرم و کار میکنم. خدارو شکر امیرعلی پیشرفت زیادی داشته 😘

اگه نگران رشد فرزندتون هستین خانه رشد  عالیه. صد تا درمانگر تخصصی داره و برای هر مشکلی اقای خلیلی بهترین درمانگر رو براتون معرفی میکنن من از طریق این لینک مشاوره رایگان گرفتم، امیدوارم به درد شما هم بخوره

چون شاغلی هم سخته هر جایی بخوای بری.باهاش صحبت کن که یه سری مرتسم هارو تنها بره چه اشکال داره مرد ها ...

وابستگی شدید به برادرش داره 

با هر ننه قمری در ارتباطه 

زیاد حرف میزنه

وقتی ناراحت بشه از روز اول آشناییمون میگه تا .....

به خودش شک داره 

من اصلا مراسم های عزاروشونو نمیرم ، البته درجه یکم ازشون نمرده که برم ، همه دور بودن 

عروسی هم اصلا دعوت نشدن  ، الان این اولین کسیه که میخواد دعوت کنه( خودشون حدس میزنن که دعوت بشن هنوز خبری نیست)

پس به کیه. ببین تا بچه نداری انجامش بده به حرف خانوادت هم اهمیت نده

عزیزم خانواده م میگن صبر کن ، داره بهتر میشه 

تازه الان شوهر من خوب شده ، اوایل که نمیشد بهش صبح بخیر بگی 

کلا اجازه طلاق نمی‌دن ، چرا؟ چون تازه اول زندگیتونه

شوهرتو بردار ببر مشاوره بهش بگو ما برای خودمون یه خانواده ی مستقلیم باید سبک زندگی خودمونو داشته باش ...

میگه من دوست دارم برم 

ببین یه عروسی از فامیلهای من ( به من نزدیکتر بود ) دعوت شدیم ، مغز منو خورد که اگر برادرمو مادرمو دعوت نکنن نمیام، اونا هم دعوت شدن( نه بخاطر من بخاطر یه وصلتی که باهاشون داشتن) 

رفتیم عروسی ، برادرش و مادرش هدیه ندادن، چرا؟ چون پسر بزرگ مون داد ، اونا هم گفتن یعنی چی ، اومدین عروسی چرا هدیه نمی‌دین و ....

مادر شوهرم مجبور شد هدیه بده، یه آبرو ریزی شد بیا و ببین 

آبرو خودشونو بردن 

دلم نمی‌خواد باهاشون یه جایی برم ، دلم نمی‌خواد ببینمشون 

فک و فامیلشون یه آدمایین که روت نمیشه به کسی معرفیشون کنی بعد ادعا پیغمبر و پادشاه رو دارن 


درک می کنم.زندگی پدر و مادر خودم دقیقاً همین بود.خانواده ی مادری من خونسردن و ارتباط محدود و کنترل ش ...

واااای روز اول ازدواجم برادر شوهر بیشعورم هر شب میومد خونمون ، خاله شو هفته دوم ازدواجمون دعوت کرد خونه مون 

منم تازه عروس، تو خونه پدرم همچین خبرایی نبود 

خلاصه جنگ و دعوایی کردیم که به خانواده هامون کشیده شد 

الان هیچکس خونمون نمیاد، اگر دعوت شدن میان در غیر اینصورت نه 

با دوستاش ارتباطشو خیلی کم کرد 

از ترس من کسیو دعوت نمیکنه 

می‌دونه که اگر کسی رو دعوت کرد من میزنم بیرون 

این سبک زندگی کردن رو مادرشون داره 

بخدا خجابت میکشم بهت بگم مادرشون با کیا در ارتباطه 

لامصب در این رده با کرد همسایه می‌ره شهرستان 

من چی بگم از ۱۷ سالگی موهام سفید شدن الانم انقد سفید شدن که نگو همش از مشکلات و ناراحتی...

لطفا یه صلوات بفرستید برای حاجت رواییم 

ما به فضای مجازیی پناه می بریم که از سختیای دنیای واقعی خلاص شیم...
اینا مشکلی نیست که بخوایی بخاطرشون طلاق بگیری

خانواده مم همینو میگن 

ببین چند وقته منو کشت که عروسی پسر فامیل مامانمه و حتما باید بیای 

منم گفتم عزیزم طرف خودش تنها اومد عروسی ما ، خانومشو بچه هاش نیومدن، گفت ما چکار اونا داریم حتما دعوت میشیم و باید بیای 

اون طرف هم زنگ زده مادرش رو دعوت کرده و گفته ببخشید پسرتو دعوت نمیکنم چون عروسی تعداد محدوده و ....

من از صحبت های مادر شوهرم متوجه شدم 

شوهرم اصلا به رو خودش نیورد 

من نمی‌دونم چرا واسه همچین افرادی با من در میفته؟ 

تو تمام مسایل زندگیمونم همینطوره قبل از عقدمون می‌گفت حالا ببین سرعقدی اطرافیانم چقدر کادو میدم و ما کادو میدیم و ....


هیچ کدومشون کادو ندادن، جز دو تا خواهرش اونم یکیشون ۲ میلیون دلد، یکی ۳۰۰ هزار تومن

بعد خانواده من چون گفته بود اونا رسم دارن ، به من هدیه دادن همه طلاااا

بعد از عروسیمون گفت ببین پاگشایی چقدر گیرت میاد ، خدا می‌دونه هییییییییچکس به من پاگشایی که نداد هییییچ ، همه مارو بعد ۴ تا ۵ ماه دعوت کردم ، خیلیاشون هک اصلا دعوتمون نکردن

فقط حرف میزنه، لاف میزنه ، از آمال و آرزوهاش میگه 

من چی بگم از ۱۷ سالگی موهام سفید شدن الانم انقد سفید شدن که نگو همش از مشکلات و ناراحتی...لطفا یه صل ...

من تا پارسال این حجم از مو سفید رو نداشتم 

تو این یکسال نه تنها موهام سفید شد ، منی که همش از خودم عکس میگیرم الان حال و حوصله ندارم آماده شم واسه تولدم عکس بگیرم 

من تا پارسال این حجم از مو سفید رو نداشتم تو این یکسال نه تنها موهام سفید شد ، منی که همش از خودم عک ...

من از موقعی که بچه بودم تا الان که پیرزن دارم میشم مشکلات داشتم چ از پدر بد چ از شوهر بد

خدا لعنتشون کنه 

بچه دار نشو اگه میدونی غیر قابل تحمل و فردا بچت فحش و لعنتت می کنه بچه دار نشو و یه فکر اساسی کن ببین میتونی تحمل کنی یا ن

ما به فضای مجازیی پناه می بریم که از سختیای دنیای واقعی خلاص شیم...
ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2790
2778
2791
2779
2792
داغ ترین های تاپیک های امروز
توسط   nazi09  |  11 ساعت پیش
توسط   domino18  |  10 ساعت پیش