2777
2789
عنوان

اکسم به شدت احساسش بهم واقعی بود ولی اصلا خرجم نمیکرد

| مشاهده متن کامل بحث + 965 بازدید | 74 پست

قرار نیست خرج بده ، ولی پول کافه ، گل ، یه هدیه کوچیک،  اینا دیگه وظیفه دوست پسره ، پس چجوری میخواد نشون بده تو ازدواج مرد زندگیه 

 🤍بنگر و بشنو ، بگذر و بِه شو .. 🕊                               

من دو سال تمام بیهوده یه مسیر طولانی رو برای درمان حضوری پسرم می‌رفتم که بی نتیجه بود.😔 الان  19 جلسه گفتاردرمانی آنلاین داشتیم و خودم تمرین میگیرم و کار میکنم. خدارو شکر امیرعلی پیشرفت زیادی داشته 😘

اگه نگران رشد فرزندتون هستین خانه رشد  عالیه. صد تا درمانگر تخصصی داره و برای هر مشکلی اقای خلیلی بهترین درمانگر رو براتون معرفی میکنن من از طریق این لینک مشاوره رایگان گرفتم، امیدوارم به درد شما هم بخوره

اها خب این طبیعیه، پیاماتو خوندم ک گذاشتی، با خودش مطرح کن و بگو ولی من جات بودم عاقلانه تر فک میکرد ...

اخه من روم نیمشه ب پسر مردم بگم چرا منو کافه نمیبری یا چرا هیچی خرج نمیکنی حتی ی شاخه گل

واقن غرورم نمیزاره نمیخام فک کنه پول پرستم

و اینک وقتی بگم دیگ برام ارزشی نداره وقتی بگم گل بگیر و بعد بگیره اون گله دیگ ذره ای خوشحالم نیمکنه 

اخه من روم نیمشه ب پسر مردم بگم چرا منو کافه نمیبری یا چرا هیچی خرج نمیکنی حتی ی شاخه گلواقن غرورم ن ...

پس بزن بیرون چون ن میتونی بهش بگی ن وقتی بگی برات ارزش دارع.. 

زندگیم یهو عوض شد، خیلی یهو.  

بچه ها من تولدش حتی براش کیک کادو ی دسته گل گنده گرفنم خیلیی خرجش کردم ولی حتی دره ای جبران نکرد تو ...

خیلی ساده ای خیلی ... اون دوستت داشت چون میدید بی توقع دوسش داری اون حق داشت عاشقت باشه چون تو عشقتو همه جوره بهش ثابت کردی ... اون در عمل چکار کرد که تو عاشقش باشی؟!! حتی ی کافه رفتن رو تو دلت گذاشت دختره

بچه ها من تولدش حتی براش کیک کادو ی دسته گل گنده گرفنم خیلیی خرجش کردم ولی حتی دره ای جبران نکرد تو ...

آخه عزیزم وقتی میبینی ی کافه نمیرتت یا کافه خودش میره هیچی تعارفت نمکنه چرا براش تولد گرفتی ؟؟شما هم باید خشک خشک ی تبریک میگفتی مثل خودش این خسیس نیست گلم این گدااااایه ...ایشون ب شما علاقه نداره عزیزم بیشتر به قسمت خرج کردنت علاقه داره 

 کاربر خانوم هستم.من عاشق پسر مذهبیه واحد روبرویمون شدم صداش همش تو اتاقمه دارم دیووونه میشم...سه سال هست که تو ساختمون ما دو تا پسر از شهر دیگه برای کار آمدن و زندگی میکنن و دیوار اتاق این پسر با دیوار اتاق من مشترکه، تویه طول سه سال تمام خنده هاشو صحبتاشو تلفناشو رازو نیازاشو و نماز خوندناشو نماز شباشو و حتی گریه هاشو (موقع رازو نیاز و خوندن دعا)شنیدم و خیلی وقتها ک شروع به صوت قرآن میکنن من اینور دیوار دست از کارم بر میداشتم و به صوت قران ایشون گوش میدادم و میگفتم خوشبحال همسرشون(مطمعن شدم مجرد هستند) من ایشونو ندیده بودم تا اینکه پارسال بارها ایشونو دیدم و دلم رفت و الان درگیرش شدم  من جز توکل کاری از دستم بر نمیاد ،من در ماه ۱۹ اسفند ۱۴۰۲ کربلا روزیم شد و اونجا از آقا خواستم یا فراموششون کنم یا اگر به صلاحه  این پسر رو به من ببخشه که مطمعناً قَدرش خواهم دونست در غیر اینصورت بهش همسری بده که قَدرشو بدونه...                             خیلی ها ازم پرسیدن به کجا رسید این عشق یک طرفه! (مرسی از پیگیریتون) پسر همسایمون اسمش آقا حامد هست.عزیزان از  آقا حامد رفتارهای مثبت زیادی دیدم از پارسال تا امسال نمتونم بازش کنم چون طولانی هست ولی در نهایت پسر همسایمون من رو خیلی نامحسوس نشون مادرش داده الانم رفته شهرشون و خبری نیست ازش حالا نمیدونم باز هم میبینمش یا نه! و خبری هم از خواستگاری  نیست 💔🥺شاید مادرش خوشش نیومده و هزارتا شاید دیگر... یک صلوات برای آرامشم و حاجتم مهمونم میکنید عزیزان؟؟؟🌹مچکرم🙏
ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2790
2778

جدیدترین تاپیک های 2 روز گذشته

عفونت ادراری

naziii_fkh | 23 دقیقه پیش
2791
2779
2792
داغ ترین های تاپیک های امروز
توسط   nazi09  |  12 ساعت پیش
توسط   domino18  |  11 ساعت پیش