خسته شدمممممممم
دعوانکن
😔
امیدوارم مشکلتون حل بشه
هستید بگم‌چیشد
زهر مار بریز تو غذاش سَقَط شه بمیره
حق داری
دعوا نکنید
بگو بیا منا لایک کن
بچه ها شغل شوهر من یه جوریه دو شیفت سر کاره اما ظهر میاد خونه استراحت میکنه
بعد دوباره شب ۷یا۸ میاد بعد دیگه تایم استراحتشو یا میخوابه یا تو‌موبایله منم دیگه از این تکراری بودن خسته شدم خیر سرم اومدم منطقی باهاش حرف بزنم ک بابا منم هستم بعد….
یاد خودم افتادم ماهم اینجوری بودیم
دیگه بعداز هفت سال بچه دارشدم بعداز بچه خیلی چیزا رو جفتمون گذاشتیم کنار مثلا گفتن دعواهاومشکلاتمون به خانواده ها و الان دارم میبینم همه چی تموم شد اون روزا گذشت،خیلی وقتا اون،یا من سکوت کردیم بخاطر پسرمون
الان همه چی خوبه هرکس مشغول کار خودشه شبا باهم شام میخوریم فیلم میبینیم بیرون میریم با پسرمون مشغولیم
خب توام برو تو گوشی یا برو پیشش باهم کلیپ ببینید نظر بدید
ارسال نظر شما
تاپیک های به روز شده
1 دقیقه پیش
1 دقیقه پیش
1 دقیقه پیش
پربازدیدترین تاپیک های امروز
داغ ترین های تاپیک های 2 روز گذشته
داغ ترین های تاپیک های امروز