اینطوری نبین
من شب ها خیلی گریه میکنم
در طول روز خسته و بی حوصله ام
یه روز خونه ام تمیزه یه روز بازار شام
یه روز غذا میپزم یه روز نه
یه روز غذا میخورم یه روز هیچی نمیخورم
اگر از صفر شروع کنی به تغییر خیلی برات راحت تره
من دارم از منفی میام بالا و این تغییرات دردناکن
روحم و جسمم و بشدت خسته میکنن
من قبلا خیلی به آدما اهمیت میدادم سرویس اضافه میدادم که دوستم داشته باشند
الان چند وقته دارم درد میکشم بخاطر اینکه جوابشونو نمیدم
اون چیزایی که قبلا میدادم و نمیدم
ناراحتی و نارضایتیشون و میبینم و با ترس اینکه نکنه ولم کنن مبارزه میکنم چون متوجه شدم اگر ولم کنن تغییری تو زندگیم ایجاد نمیشه
دارم مبارزه میکنم و این برای من دردناکه