2777
2789

بچه اول سخت گیری شدید تا ۱۸ سالگی  تنها بیرون نرفت و ...

بچه دوم تجربه کسب کردم من ۱۷ سالگیش سفر فرستادمش با دوستاش البته کاملا مطمئن 🤔

هر وقتم بخواد میزارم بره بیرون تنها باید جای مشخص باشه البته که برم دنبالش یا اسنپ بگیره مثلاً کافه ای اتاق فراری شهربازی پارکی جایی 

بازاری جایی بخواد بره با خواهرش تنها هم بخواد بره میزارم البته ولی خودم باید ببرمش خودش بره بگرده تنها ولی

کاملا هم بهش اعتماد دارم میدونم از پس خودش بر میاد 

شما از تجربه هاتون بگید

هیچوقتم سو استفاده نکردن

از وقتی تصمیم گرفتم اعتماد کنم بهشون خوشحالتر و موفق ترن

حتی وقتی جوری رفتار کردم که نمره های بالا وظیفشونه و من نباید بهشون یاداوری کنم درس بخونن از این رو به اون رو شدن 

فقط تنها اشتباهی که کردم این بود زود گوشی خریدم باید براشون لپتاپ میگرفتم گوشی نمیگرفتم

شما چیکار خواهید کرد چه شیوه تربیتی رو پیش میگیرید نظر خودتون چیه راجع به فرزند پسر و دخترتون خودتون چطور بزرگ شدید

بچه یه چیزی تو دلم مونده نگم میترکم😍

جاریمو بعد مدت‌ها دیدم، انقدرررر لاغر شده بود که شوکه شدم! 😳

پرسیدم چی کار کرده تونسته اون لباس خوشگلشو بپوشه تازه دیدم همه چی هم می‌خوره!گفت با اپلیکیشن "زیره" رژیم گرفته 
عید نزدیکه و منم تصمیم گرفتم تغییر کنم. سریع از کافه بازار دانلود کردم و شروع کردم، تازه الان تخفیف هم دارن! 🎉

شما هم می‌تونید با زدن روی این لینک شروع کنید

من خودم ترسو بودم نمیرفتم بیرون واسه همین نمیدونم میذاشتن یا نه ولی داداشم آزاد بود 

من از ۱۷ سالگیم کلاسام رو خودم رفت کتابخونه رو هم رفتم و کارام رو کم کم خودم راه انداختم یادم نمیاد ممانعتی داشته باشم البته مامانم همیشه میگفت دوستات میخوان از راه به درت کنن و بابام به مامانم پنهون میگفت این دختر پاکه 

نکنه دوستاش همراه دوست پسرشون بیان😂

بچه ک ندارم

ولی منم قبل ۱۷ ۱۸ سالم ک بود با دوستام مسافرت رفتم

تا الانم ک ۱۹ ۲۰ سالمه آزادم

مامانم بهم اعتماد صد داره و منم از اعتمادش سو استفاده نکردم و نمیکنم

 آدم‌های‌موقتی‌همیشه‌درس‌های‌دائمی‌بهت‌میدن...🤍                    .              .              .              ‌.              .             .            🏋🏻‍♀️🏊🏻‍♀️🏇🏻🚵👩‍👧👩🏻‍❤️‍💋‍👨🏻🌱🐈‍⬛☕️🎶🧘🏻‍♀️🍕🛒🫶🏻                                                                     
من خودم ترسو بودم نمیرفتم بیرون واسه همین نمیدونم میذاشتن یا نه ولی داداشم آزاد بود من از ۱۷ سالگیم ...

منم می ترسیدم دوستاش خوب نبودن نمیزاشتم و گرنه خودمم ازاد بودم 

کتابخونه و این جور چیزا میزاشتم اذیت نمیکردم

 مثلا تولد دوستاش و ... و کافه خوشم نمیومد

منم می ترسیدم دوستاش خوب نبودن نمیزاشتم و گرنه خودمم ازاد بودم کتابخونه و این جور چیزا میزاشتم اذیت ...

منم تولد دوستام میرفتم 

خانوادمون صمیمی هست به من اعتماد دارن میدونن امکان نداره خطا کنم

مجردم  خودم از ۱۶ سالگیم دیگه بیرون اینا میرفتم.

اونم به واسطه مدرسه شهرستان و دانشگاه شهر دیگه باید میرفتم .


البته ادم درون گرایی هستم و زیاد حوصله بیرون ندارم


و قسم به امیدی که می روید از جای بریدگی زخم در تن💛🌱

ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2790
2778
2791
2779
2792