الان پیشم نیست و رفته از ایران چهار ماهه تا قبولیشو بگیره و بعد من برم
اول اینو بگم که کاملا از اول دوستی و ازدواج مخالف روانشناس بود با اینکه خودش فوق روانشناسی داره
و حتی برای مشاوره ازدواجمونم مخالفت کرد فقط یک جلسه رفتیم که از اول تا آخر دستمو محکم گرفته بود و بیرون که اومدیم گفت بار آخره و دیگه حق ندارم اسم مشاور بیارم
بعد از رفتنش از ایرانم خیلی افسرده و گوشه گیر شدم چون توی تایمی که ایران بود رابطمو با همه دوستام قطع کرد و گفت تنها دوستت منم و وقتی رفت خیلی تنها شدم و الان هر از گاهی با دوستم میرم کافه فقط اونم باید زود برگردم
و نیاز پیدا کردم به روانشناس ولی باز بحث و تهدید و گفت نمیخواد بری میری دو تا حرف یادت میدن میخوای روی من پیاده کنی
تمام مدتی که ایران بود و چه الان که نیست همش ترس اینو داره که بهش خیانت کنم و مدام به زبون میاره و حتی ایران که بود بخاطرش منو از خواب بیدار میکرد که قول بدم
و الان هم خیلی کنترلم میکنه و حتی نمیذاره برای گواهینامم کلاس برم و میگه وقتی اومدی اینجا همه کار با هم میکنیم
چیکار کنم بنظرتون؟