یشب سر سفره بودیم جاتون خالی دعوت مادرشوهر به دلمه
پسرم قبل شام خوابید مادرشوهرمم گفت یکم غذا میزارم براش بزار تو قابلمه خودش کنار بخاری😊منم گذاشتم کنار بخاری😂😑یدفعه چشمشون افتاد به قابلمه کنار بخاری
انقدر بهم خندیدن من ذوب شدمم
مادرشوهرم میگفت منظورم این بوده بزار رو بخاری گوشه اش
خواهرشوهرم میگفت دقیقا گذاشتی اونجا انتظار داری چطور گرم باشه؟😂😂تا اخرشب یادشون میوفتاد هی مسخره میکردن