پیش برادرم بودم نمیتونستم تلفنی حرف بزنم نامزدمم بخاطر من با خانوادش بحثش شده بود هی به من زنگ میزد گفتم صبر کن بهت زنگ میزنم از اون روز موبایلشو خاموش کرده حدود ۴ روزه تمام کارای کار و دانشگاهش تو اون دوتا خطش بود ک خاموشه خانوادشم از من متنفرن نمیتونم زنگ بزنم حالشو بپرسم فقط ناشناس ب رفیقم گفتم زنگ بزنه ببینه صدا مامانش چجوریه دیده بود صداش خوبه جو خانوادش خوب بود متشنج نبود ک بگی پسرشون ( نامزدم ) بلایی سر خودش اورده باشه قشنگ حس میکنم ریده بهم و خطشو عوض کرده اخر ب خاطر حرف مامانش🙂
خوشبحال مردها دلشان که بگیرد سیگار میکشند..هرزمانی هم که باشد بدون ترس ودلهره،به دل خیابان میزنند،حتی اگرشد وسایل دم دستشان رامیشکنند،اما ما زن ها چه؟؟؟نه خیابان برای دلتنگی هایمان امن است،نه سیگار با طبع لطیفمان سازگار...نه دل شکستن ظرف ها راداریم...مازن ها که دلمان میگیرد...زورمان به موهایمان میرسد...به ناخن هایمان میرسد...به بغضمان میرسد...ما زن ها درمواقع دلتنگی خیلی قوی که باشیم نهایت درگوشه ای مچاله میشویم وبی صدا میمیریم..
جاریمو بعد مدتها دیدم، انقدرررر لاغر شده بود که شوکه شدم! 😳
پرسیدم چی کار کرده تونسته اون لباس خوشگلشو بپوشه تازه دیدم همه چی هم میخوره!گفت با اپلیکیشن "زیره" رژیم گرفته عید نزدیکه و منم تصمیم گرفتم تغییر کنم. سریع از کافه بازار دانلود کردم و شروع کردم، تازه الان تخفیف هم دارن! 🎉